2/2/07

قطار بی فرمان آمریکا و قطار بی ترمز ایران

آمریکا و انگلیس، زمانی که مطلع و مطمئن شدند، عراق سلاح کشتار دسته جمعی و قدرت حمله متقابل به منافع آمریکا و متحدانش
در جهان را ندارد، بعد از یک هجوم و حمله شدید تبلیغاتی، به عراق حمله کردند، و اما! بعد از اشغال، هیچگاه سلاح های کشتار دسته جمعی در عراق کشف نشد! تردید آمریکا برای حمله به ایران، در عدم شناسایی قدرت و توان نظامی واقعی ایران است، و این نکته را نظامیان و سیاستمداران آمریکایی خوب می دانند، که جمعیت و توانایی ایران و ایرانیان، با افغانستان و عراق قابل قیاس نیست. آمریکا به همان اندازه که ازقدرت نظامی ایران نا آگاه و بی اطلاع است، از وضعیت شکننده داخلی خود آگاهی کامل دارد، و می ترسد پا بدرون میدان ناشناخته ای بگذارد، که برون رفت از آن مشکل و غیر ممکن باشد. مردم ایران، سالهاست که به تحریم و تورم و گرانی و کمبود و سختی و جنگ عادت دارند، و اما انفجار حتی یک بمب در واشنگتن و یا نیویورک، آمریکا را با بحران شدید و غیرقابل کنترل سیاسی واقتصادی و اجتماعی روبرو خواهد کرد.
تفاوت اساسی ایران با افغانستان و عراق در این است، که مخالفان سیاسی داخل نظام، مخالف نظام جمهوری اسلامی و موافق آمریکا نیستند، و گروههای اصلاح طلب و اصولگرای داخلی، به همان شدت که با هم اختلاف نظر و سلیقه دارند، با آمریکا و هر گونه تجاوزنظامی به ایران مخالف هستند. ایران برای حمله به منافع آمریکا در آمریکا و جهان، و توجیه افکار عمومی جهانیان، بدنبال بهانه ای می گردد، و این نکته ای است که سیاستمداران انگلیسی و آمریکایی خوب می دانند و بهمین دلیل، ازحمله به ایران و رویارویی با سپاه ایران وحشت دارند.
با موشک های هوشمند و سلاح های پیشرفته مدرن، می توان تاسیاسات نظامی و اقتصادی ایران را هدف قرار داده و نابود کرد، اما نمی توان ایران را اشغال و فتح کرد، و این امتحانی است که یک زمان، صدام با قدرت نظامی عراق، انجام داد و در انجام ماموریت و فتح ایران شکست خورد. حمله نظامی آمریکا به ایران، یعنی نابودی اسرائیل و بحران در آمریکا، چرا که ایران بحران زده، جهان را دچار بحران خواهد کرد، و اروپا، از پیامد بحرانی که ممکن است باعث نابودی تمدن بشری در اروپا شود، بی اطلاع نیست.
دود آتشی که در ایران شعله ور شود، قبل ازآمریکا به چشم اروپا خواهد رفت، و کشورهای اروپایی سعی دارند که با ترفند و بهانه ای، راه خود را از راه آمریکا جدا سازنند، و آمریکا، بدون حمایت و همراهی کشورهای اروپایی، جرات حمله به ایران را نخواهد داشت. آمریکا! یک شیرپلاستیکی باد کرده است، که بر پشت بام پنتاگون نشسته، نعره می زند و در بلند گو های رسانه ای غرش می کند، و اما این شیر پر هیبت پلاستیکی وحشت انگیز، تنها به ضربه یک سوزن کوچک بند است، و چون نقطه ضعف خود را می داند، تنها سعی بر بلند تر کردن صدای غرش و القاء ترس و وحشت و ایجاد تفرقه و چند دستگی در داخل ایران دارد.
قدرت آمریکا، به متحدانش است و قدرت ایران به اعتقادش؛ و حال آیا سربازان آمریکایی و متحدان آمریکا، جانشان را در سرزمینی که مردمانش، مرگ را شهادت و افتخار می دانند، به خطر خواهند انداخت؟! ایران نه عراق است و نه افغانستان و نه ویتنام و آرژانتین؛ ایران، ایران است، و وضع بسیاری ازمردمانش حتی در جنگ، بدتر از وضع موجود نخواهد شد، ایرانی که امروز رئیس جمهورش احمدی نژاد است،برای پیاده کردن اصول انقلاب و تحقق عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد ، به سلاح هسته ای و جنگ با آمریکا نیازدارد، جنگی که 27 سال از وقوعش گذشته، و اما آیا آمریکا، وارد بازی خطرناک ایران خواهد شد؟!
اعتراف کری به نشناختن شیعه در گفتگوی با خاتمی، حقیقتی است که حاکمان و سیاستمداران آمریکا را دچار سر در گمی کرده است، ایران شیعه، میدان مین خطرناکی برای آمریکاست، و آمریکا شهامت ورود به این میدان مین غیر قابل پیش بینی و بدون برنامه را ندارد، چرا که هدف ایران، کشاندن آمریکا و متحدانش، به این میدان مین می باشد، و احمدی نژاد، غیر قابل پیش بینی ترین رئیس جمهورجهان است! رئیس جمهوری که بدون توجه به شرایط اقتصادی و دیدگاههای سیاسی مخالفان، با اتکاء به نیروی اعتقادیش، از انرژی و جشن هسته ای می گوید و از تعلیق نمی گوید! با توجه به شرایط پیش آمده و برای فرار ازبازی باخت- باخت در ریل جنگ، آمریکا و متحدانش چاره ای جز بازگشت به میزمذاکره و گفتگو ندارند، چرا که اگر قطار پر از غرور انگلیس و آمریکا «فرمان» ندارد، قطار ایران «ترمز» ندارد!

No comments: